معنی سرپرست خانوار
حل جدول
لغت نامه دهخدا
خانوار. [ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) مجموع مردم یک خانه. افراد یک خانواده که خویشاوندان باشند. چون: این ده دارای صد خانوار است.
سرپرست
سرپرست. [س َ پ َ رَ] (نف مرکب، اِ مرکب) مهماندار. (آنندراج). || خادم و خدمتکار. (برهان) (غیاث). || بیماردار و پرستار بیمار ومواظب مریض از دوا و غذا. (انجمن آرا):
بدستوری سرپرستان سه روز
مر او را بخوردن نیم دلفروز.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 1959).
|| مراقب. مواظب.
فرهنگ عمید
فرهنگ معین
مترادف و متضاد زبان فارسی
اهلبیت، اهلخانه، خانه، خانواده، واحد شمارش خانواده
فارسی به انگلیسی
Household, Menage, Ménage
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) مجموع افرای که در یک خانه زیست کنند واحدی که شامل پدر و مادر و فرزندان آنان است.
فارسی به عربی
حارس، مرافق، مراقب، مشرف
واژه پیشنهادی
آقا بالاسر
معادل ابجد
1780